همه حرفام

امروز تولد حضرت زهرا روز مادر ..

مادر کلمه ی قشنگیه بعضیا با جون و دل مادری میکنن بعضیام فقط لقبشو

یدک میکشن

بعضیا مادرن دوست دارن نباشن .. بعضیا تو حسرت یه بار مادر شدن میسوزن

بعضیا بهشون میگن مادر سریع میگن کوفت زهر مار ..

بعضیا واسه شنیدن این کلمه از دهان یه طفل به زمین و زمان میزنن ...

قربونت برم خدا .. همیشه واسم جالبه حکمتتو میبینم و میچشم و به جون میخرم

دنیای ما این شکلیه .. گله ایی ندارم .. بگذریم .

روز قشنگیه به مادر عزیزم مامان نادره گلم تبریک میگم

خدا کنه منو با تموم بدیهام سر به هوایی هام نادونی هام بچه گی هام ببخشه .

خدا کنه ازم راضی باشه .کاش دختر خوبی بوده باشم براش ..

خـانم حضرت زهـــرا خودت درد منو کشیدی محسن رو از دست دادی

طعم تلخ و درداورش رو کشیدی

ترو قسـم میدم به بزرگی خودت از خدا برام صبر بخواهی .

خیلــی دارم اذیت میشم .. خیلی کمش دارم ..

چندوقتی بود سراغتون نمیومدم ..هر چی دوری کردم از جیبم رفت

یعنی خلاء من پُـــر نمیشه جز با شما بودن

نماز که میخوندم داغ میشدم داغ حضور گرم خدا ..

چند وقتی از اونم دور شدم .. کفر نگفتم فقط قــهر کردم

تَــه قهرم سردی بود من گرما رو میخوام من دلم امن یجیب های شبونمو میخواد ..

از من که کاری برنمیاد بیخوردی لوس بازی در اوردم

از امشب با نام عشقی خودت با خدای تو خدای خودم اشــتی کردم

امشب ازش خواستم شیطون درونمو ضبح کنه

من فاطمی هستم دستمو بگـــیر خانم . تولدت مبارک بزرگوار

گــرچـه کـوچـک و خُـــردم ولــــی

امیـــد وصلِ تـــو هــرگــز نــرود از یــــادم ...

نزديكاي 4 صبحه .. خوابم نميبره دوباره صدا خفه كن گذاشتم محمد صدامو نشنوه

همون بالش كوچيكه كه خيلي وقته شبا كنار دستمه ..خب اشكم بند نياد بخواي اين وسط يه ناله هم

بزني وسيله مناسبيه..امشب يه حال غريبيم شايد

فكر كني چون خبر بارداي يكي از فاميلا رو شنيدم اونم از من كوچيكتر

و دير تر از من ازدواج كرده .. نه نميشه بگم اونم نيست ..

ولي امشب دلم برات تنگ شد اخه قربونت برم كي مياي بغلم

پس كي ميخواي بوست كنم نازت كنم رو سينم خوابت كنم??

خودت خسته نشدي از اين همه انتظار ...من هيچي... تو بگو خسته نشدي

بخدا عزيزم من برا شب بيداريا له له ميزنم

برا غر زدنات برا گريه كردنات بهانه هات كي مياي فدات بشم

من الان لبه لبم از عشق دارم فوران ميكنم ميخوام همه احساسمو

بپات بريزم ميخوام اب بشم تو بزرگ شي .. خسته نشدي ازدوري?

چطوردلت مياد از اين همه احساس دور باشي

چطوردلت مياد من غصه بخورم

خودت از خدا بخواه من كه هر چي گفتم نشنيد تو كه اونجايي بهش بگو

منو بفرست پيشش بگو بدبخت مرد .. بهش رحم كن بزار برم پيشش

چشـــم بر راهــم که بیایی از راه

تا که باز دیده به دل بــاز کنــم

فـــارغ از هر تــو منــم هـای شـما

در دلــم وِلوِله ها ســــاز کنــم

لیلــیِ پـا به رکـابـــ تــو شـوم

فاتـح و حـادثـه سـاز قلــبم

گـوش تا گـوشِ صـدایتــــ باشم

چشـــم در چشــمِ خمـارتـــ باشــم

بگُشـــایم سینه و از هم بِــدرم

فــاش ســازم دل و از رو بِبـــرم

بنــویسم تــو بخـوانی ، تـــو بدانــی ننویسـم

همه آهنگــ دلـــم را بسُــرایی ،

بسُـــرایی همه آهنگـــ دلـــــم . . .

پـگـاه.

لا لا لا لا بخوابــ گلبــرگ نـازم

لا لا لا لا ای نــگار گُـلعُــذارم

بخوابــــ ای مـرهم دردهـای مـادر

بخوابـــ لبـهای خـاموشتـــ بر لبـانم

غبـار آلوده شد رفتــ از سَــرایم

تـمام آرزوهــای محـــالم

وداع آخرینـــم اربعیــن بـود

بخوابـــ آرام جانـم نــور چشـمم

تـمام رخـــت هایـت برام مــاند

تـمام حرفــ های مــــادرانم

کلـاه و جغجغه، قنــداق و شیـشه

دلــم تـــــــرکید عزیزم

مـــادرتـــــــ مُـــرد ...


پـــگاه.

گفتم خدایا از همه دلگیرم ... گفت: حتی من ؟

گفتم خیلی تنهام ... گفت : تنهاتر از من !؟

گفتم دست نیاز دارم ... گفت : بگیر دست من ..

گفتم از تو خیلی دورم... گفت من از تو نه ...

گفتم اخه چطور ارام گیرم ... گفت با یاد من ..

گفتم با مشکلم چه کنم .... گفت توکل به من ..

گفتم هیچ کسی کنارم نمانده ... گفت بجز من ..

گفتم خدایا چرا اینقدر میگویی من ؟؟؟

گفت چون من از تو هستم و تو از من ...

خدای عزیزم میدونم بیداری ..

سلام دیروز رفتم ازمایشگاه وای وای چشمتون روز بد نبینه

خیلی سخت بود دوباره کلی خون ازم گرفتن .. بعد یه ازمایش سل هم گرفتن یه چیزی

تو دسم تزریق کردن بعد از زیر پوستم یه چیزی کشیدن بیرون چشام چارتا شده بود !!

بعد جاش باد کرد اومد بالا .. بهم گفت نباید 3 روز بهش اب بزنی و حمام بری

( منه قورباغه که همش تو ابم چه خاکی تو سرم بریزم...).. خلاصه جونم براتون بگه

یه تیغ برداشت زده به لاله ی گوشم یه قطره از خونشو برداشت ...

یعنی تیغ و زد دلـــــــم رفتـــــــ......

خدا کنه مشکل تو این ازمایشا مشخص بشه .. خیلی درد داره

من مرد عکس رنگی انداختن نیستم .. بیهوشی موضعی و دیگه دق میکنم ... اخ خدا

اگه اینجا ننویسم دق میکنم پیش محمد و مامانم جیک نمیزنم نمیخوام ناراحتشون کنم

بزار فک کنن خیلی قویم..

یه دوست خوب برام نیت کرده پیش حضرت رضا ..امیدوارم به دل پاکش نگاه کنن نه دل سیاه من

قول میدم به توصیه ی قشنگش عمل کنم . اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

فردا باید برم دومین آزمایش رو هم بدم .. و جوابشون و بعد تعطیلات بگیرم .. میترسم دلهره دارم

خدایا من از اربعین حسین دیگه دعا نکردم خودت میدونی هر چی مامان گفت این دعا رو امشب

باید بخونی این اعمال و باید بجا بیاری میگفتم من دیگه دعا نمیکنم دیگه چیزی ازش نمیخوام

از عاشورا تا همین ساعت دیگه حرم بی بی نرفتم دیگه التماسش نکردم به لبم مهر زدم که

دعا نکنم .. این مدت از خیلی چیزا بدم اومده از خیلی حرفا . . .

حتی از یه شعر از یه ضرب المثل ( هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند )

به عمرم فکرنمیکردم یه روزی این مثال من بشه .. این که تا با کسی درد و دل میکنم اونم

شاید سر بسته حرف بزنم سریع برام بخونه و شامل حال من بشه ....

تنها حرفم اینه خدا یا شکرت ممنونم که داری حسابی تنبیهم میکنی چون من طاقت زجر های

دیگه رو ندارم .. جگر گوشه ی منو ازم بکنی و بگیری خیلی هضمش برام بهتره تا دردای دیگه بکشم

... باشه من تحمل دارم من صبر دارم ... درد و میدی حتما ظرفیتمو میدونی چقدره ...

یاد یه ترانه ی رضا افتادم ... چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه ولی ظاهر پر از خنده ...

اره .. من فقط میخندم ... میخندم و از این دردم دلشادم .. ممنونم عزیزم ممنونم ..

سلام از تعطیلات عید خسته شدم ..همه میگن تو که همیشه خونه ایی !! نه بابا من هر روز صبح و عصر میرفتم بوستان پیاده روی سرگرم بودم الان اقا که خونس هر شبم هم باید مهمونی بری گاهی هم اجباری ...

بعضی مهمونی ها رو دوست دارم

بیشتر دوست دارم بیان خونم و براشون کلی تدارک ببینم ..دیشب یه مهمونی داشتیم خیلی خوش گذشت .. خدا رو شکر مهمونا هم راضی بودن . خودم از این سالاد الویه م خوشم اومد شکل کلاه. گلای روش رو هم با هویج و گوجه فرنگی درست کردم

این سفره هفت سین فنقلی ما

اینم غذایی که پختم برای سال نو(غذای مورد علاقه محمد جان)