بسم رب علی .
سلام . چند روزیست غمگینم چند روزیش با خودم درگیرم بین تمام افکار پیچیده ی مغزم
مثل همه ی مادرا رفتم ازمایش غربالگری . دو هفته ایی منتظرش بودم . دوشنبه که جوابشو گرفتم
و رفتم پیش دکتر گفت همه چی خوبه فقط یه قل مشکوک به سندروم داون .
انگار ابجوش ریختن روی سرم .چشام سیاهی مرفت نفسم به سختی و تپش قلبم شدید
جوری که دسته روی سینم رو میدیدم بالا و پایین میرود .
مات مات بودم یعنی چی ؟ یکی از بچه هام مشکل داره؟؟
گفتن ما به این ازمایش ها نمیتونیم اکتفا کنیم تمام اعداد تقریبیه و درصد ریسک بچه ی من
1 به 378 بود . گفتن باید حداقل 1 به 1000 باشه .
هیچی دیگه دل منو اشوب کردن . بدون هیچ اراده ایی به پهنای صورت اشک میریختم
همسرم اصلا نمیتونست ارومم کنه ..
دکتر باهام صحبا کرد گفت 2 روز دیگه ازمایش کواد مارکر بده که دقیق بررسی بشه .
ان شاالله که جوابش منفیه و این مثبت کاذب بوده باشه .
گفت اگر زبونم لال مثبت شد باید برم پیش متخصص پروتانالوژی تا آمینوسنتز بشم یعنی
اب دور جنین مشکوک و میکشن تا ازمایش کنن و ببینم اگر مشکل داره سقطش کنن .
باز حس یه مادر دردمند اومد سراغم .. باز حس شکست . خدا رو قسم دادم به امام حسین
که خود حافظ بچه های من باش . من این 3ماه و نیمه و با همه درد ها و تهوع ها پشت سر گذاشتم
به امید دید روی ماه دو تا فرشته هام . درد روزی 6 بار تزریق امپول تو پا و بازو و عضله رو تحمل
کردم و میکنم برای اینکه بهشتت رو بو کنم . خدا خودت نگهدارشون باش . الهی که سالم
باشن الهی این اعداد و ارقام همش مزخرف باشد .
من به اونا با تمام ازمایش هاشون کاری ندارم و طرفم تویی .. خود خود خودت ..کمکم کن .
امروز رفتم ازمایش دادم . حدود 10 روز دیگه جوابش اماده میشه
ای معبودم ای کریم بی همتا صدای خسته ی منو بشنو و بهترین تقدیر را برای منو خانواده م
قرار بده . و قدرت تحمل هر ازمایشت و تاب اوردن زیر سنگینی مصلحتت .
مهربانان همیشگیم من همچنان محتاج دعای شما خوش قلب ترین دوستای خودم هستم ..
[ بازدید : 594 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]